تصمیمم را گرفته‌ام می خواهم قاچاقچی شوم نه هنرمند!؟

قاچاقچی

قاچاقچی – تصمیمم را گرفته‌ام بعد از سال‌ها تحصیل بعد از سال‌ها سختی از سر تجربه بر اساس آنچه که در جامعه شاهدش هستم قاچاق تنها راه نجات زندگی من هست. قاچاق می تواند به هنرمند جایگاه و شان و منزلت اجتماعی بدهد میتواند او را جلو زن و فرزندانش سربلند کند می تواند آرزوهای ریز و درشت یک خانواده را رو تامین کند. می تواند او را از فکر یک کیلو پیاز و پوشاک بچه اش رها سازد می تواند خانه استیجاری رو تخلیه کند و در بهترین ساختمان‌های شهر ماوا گزیند تنها از راه قاچاق است که می شود به پول رسید و خوشبخت زندگی کرد نه تحصیل و هنر، هنر چیزی جز بدبختی نیست.

اگر هنرمند باشی مجبوری چشمهایت را باز کنی مجبوری گوشهایت را باز کنی تا حقیقت جامعه رو ببینی و حقیقت جامعه چیزی جز تلخی و بدبختی مردم نیست و این واقعیت در ناخودآگاه تو تاثیر میگذارد تو را اسیر خودش می کند در نتیجه اثر هنری تو می شود پر از تلخی و انتقاد. می شود پر از اشک و حسرت های کودکان و زنان جامعه، حال کدام مسئول کدام مدیر کدام ارگان و سازمان به میزش پشت پا میزند و خریدار هنر تو می شود که برایش زحمت کشیده‌ای؟! دیده‌ای ؟! لمس کردی؟! اهمیتی ندارد، دروغ نمی گویی ؟! سیاه نمایی نمی کنی ؟! حقیقت است؟! اهمیتی ندارد،

هنر تو تلخ است سیاه نمایست امید و خنده و نشاط اجتماعی ندارد پس هنر تو خریدار ندارد و اینگونه است هنرمند خودش و خانواده اش نیز می شوند بخشی از تلخی و حسرت همین جامعه اما در نقطه مقابلش قاچاق پر از شور و هیجان است، پر از شهرت و قهرمان بازیست پر از حمایت و مساعدت مسئولین  پر از شادی و نشاط اجتماعی است پر از پول و پول و پول است و پول یعنی جایگاه اجتماعی یعنی بُرش اداری یعنی بهترین منزل و سواری یعنی واقعیت هر رویایی حال عقل سلیم کدام راه را انتخاب می کند ؟! راه تلخی و بدبختی ؟! یا راه شو و نشاط اجتماعی !؟

منبع: برداشت آزاد مهدی میرزایی از فیلمی به کارگردانی حجت دهقان

مطالب مرتبط:

حضور فاطمه و عاطفه بامری نخبگان کنکوری زهکلوت در برنامه کاملا دخترانه شبکه ۳ سیما

تصاویری نوستالوژیک برای اهالی جنوب کرمان_عکاس مهدی میرزایی

معرفی کامل مهدی میرزایی کارگردان، شاعر و فیلم نامه نویس تمگرانی+ فیلم

دانلود فیلم باغ ما که خشک نشده به کارگردانی مهدی میرزایی